در باب « جدایی »
هوشنگ طالع
یار دیرین و سرور ارجمند و گرامی علیرضا غزنینی ، از من خواستند که شرحی
از آن چه در درون مکتب پانایرانیسم گذشت و موجب دودستگی گردید و نیز دلایل
جدایی در حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم را ( گرچه خود ایشان نیز
شاهد بودند ) برای آگاهی دوستان و نیز پژوهندگان مسایل سیاسی دوران حاضر
کشور ، به نگارم .
کوشش من این است که ضمن برآوردن خواستهی دوست
ارجمند ، مطلب را به کوتاهی هرچه بیشتر و بدون حاشیهپردازی و به عنوان یک
دیدهبان ( ناظر ) به آگاهی برسانم :
انتشار کتاب بنیاد مکتب
پانایرانیسم در نوروز سال 1329 ، هیجان ویژهای در میان یاران مکتب
برانگیخت . این کتاب که « بیاننامه » ( مانیفست ) و اصول عقاید سیاسی ـ
اجتماعی و فرهنگی مکتب پانایرانیسم را در بر میگرفت ، فرآوردهی کار
فکری دهها تن از اندامان مکتب در درازای دوسال و نیم بود (1) .
با
انتشار کتاب بنیاد ، رفتهرفته این سخن که میبایست از مرحلهی مکتب گذر
کرد و به مرحلهی « حزب » پا نهاد ، پژواک بیشتری مییافت . بسیاری از
یاران این اصطلاح را به کار میبردند که : « حزب نردبان حکومت است » و برای
پیادهکردن اندیشهی پان ایرانیسم در اجتماع ، میبایست دست به تشکیل «
حزب » زد .
البته در برابر نیز گروهی براین باور بودند که میبایست
مکتب در محیط بستهتر به کار خود ادامه دهد و با آمادگی کامل ، پا به
مرحلهی « حزب » بگذارد .
دیدگاه دوستان که باورمند به گذر از مرحلهی «
مکتب » به « حزب » بودند براین بخش از کتابِ بنیاد مکتب پانایرانیسم
استوار بود(2) : « ...
2 ـ رهبری با توجه به چیست ؟
تنظیم و اجرای برنامهها برای رهبری یعنی وصول به هدف وسیلهی تعیین و اجرای شیوه و روش ، متکی است بر وضع موقعشناسی .
موقعشناسی چیست ؟ : موقعشناسی ، درک نسبتِ تشکیلات به جریانهای موجود در جنبش ملی است .
جریانهای یک جنبش ملی چیست ؟ : جنبش ملی ترکیب سه جریان زیر است :
1 ـ نهضت اجتماعی :
یعنی انتشار آرمان ملی در میان مردم یعنی تبدیل الهام تاریخ به آرمان مردم .
2 ـ مکتب نهضت :
یعنی جریان تدوین و توسعه دکترین [ جهانبینی ] نهضت در شئون مختلف.
3 ـ حزب :
مجموع کوششهای تشکیلاتی و سازمانی برای ایجاد جریانِ توسعه و کسب قدرت
کافی برای اعمال دکترین نهضت است . تعیین وضع موقعشناسی وظیفهی بزرگ
دستگاه رهبری است .
سازمانِ آرمانخواه پانایرانیست ، از آغوش نهضت
پدید آمده و در قلبِ آن خواهد ماند . سازمانِ آرمانخواه ، پرچمدار نهضت
پانایرانیسم خواهد بود . سازمان آرمان خواه ، نطفهی یک حزب نیرومند را در
برخواهد داشت ... »
با توجه به رهنمودهای بنیاد مکتب پانایرانیسم ،
راه نهضت روشن بود و میبایست در موقع مناسب از مرحلهی مکتب گذر میکرد و
پایههای یک « حزب نیرومند » را استوار مینمود .
با اوج گیری مبارزه
برای ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور که مکتب نیز در آن نقش چشمگیری
داشت ، درخواست یاران مکتب برای گذر از این مرحله و پایگذاردن به مرحلهی
حزب ، رساتر میشد .
سرانجام این کشش و کوشش ، کار خود را کرد و
بیشینهی افراد مکتب درمیانههای سال 1330 در ائتلاف با حزب نبرد ایران ،
حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم را تشکیل دادند .
موافقان گذر از مرحلهی مکتب به حزب بر پایهی الفبا عبارت بودند از :
آدمیت ( منوچهر) ، آشتی ( هوشمند ) ، آقبیاتی ( هوشنگ ) ، ابوالهدی ( جلال ) ، اعزازی (
دخی / ایراندخت ) ، افسرپور ( عبدالله ) ، امیدی ( محمد ) ، امینصالحی (
محمد )
باوند (شهربانو ) ، بختیاری نژاد اصفهانی ( قدرتالله ) ، بهرهمند ( مهدی ) ، بهزادی ( امیرهوشنگ )
پروین ( داریوش ) ، پروین ( شاهپور ) ، پزشکپور ( محسن ) ، پسیان ( جلال ) ، پورتراب ( هادی ) ، پیشوا ( امیرحسین )
تجدد (حسین ) ، تعاونی ( همایون ) ، توکلیکبریتساز ( تقی ) ، تهرانی ( حسین )
حسابی ( حسن ) ، حقدادی ( اسدالله ) ، حیرانی ( مظفر )
خانمصدق ( حسین ) ، خاننخجوان ( خسرو ) ، خدابخشی ( ...) خزاعی (
کرمعلی ) ، خزعل ( بانو ... ) ، خطیر( علاالدین) ، خطیر ( کاظم )
روحبخش خالقدوست ( عباس ) ، رضوی ( عباس ) ، روحانی ( جواد )
زمانی ( ... ) ، زرشکی ( محمدعلی ) ، زنوزی ( ... )
سالور ( کامران ) ، سالور ( مهرداد ) ، سروش ( ...) ، سیاحسپانلو ( فرید )
، سرخوش ( پریوش ) ، سرخوش ( مهوش ) ، سرشار ( احمد ) ، سعادتنژاد ( احمد
) ، سلحشور ( ... ) ، سندوزی ( امیر اسماعیل ) ، سورتیجی ( فخرالدین )
شاکری ( خسرو ) ، شاکری (علی ) ، شاکرین ( محمود ) ، شمستوفیقی ( پرویز )(3) ، شامبیاتی ( ... )
صدیق ( منوچهر ) ، صدیقی ( مهدی )(4) ، صدری ( ... )
ظفری ( اردشیر ) ، ظفری ( ایرج )
طالعیزدی ( هوشنگ ) ، طبیب ( حسین )
عاملی تهرانی ( محمد رضا ) ، عسکرکاشی ( ناصر ) [ ناصرعسکری ] ، علیزادهخامنهای ( حسین ) ، علوی ( مهدی )
غفوری غروی ( حسن )
فریور ( اسماعیل )
قاسمی ( رحمتالله ) ، قیصری ( احمد )
کامبخش ( حسن ) ، کامیارگیلانی ( بهمن ) ، کمالی ( منوچهر ) ، کیانوری ( مرتضی ) ،کیانوری ( مجتبی )
لطفی ( علی )
مجلسی ( محمد ) ، محیط ( بهزاد ) ، معدلت ( محمدعلی ) ، معصومی (
محمدحسین ) ، مقدسی ( محمد ) ، ملکی ( منوچهر ) ، منشی ( ... ) ، موسوی (
مصطفی ) نادری ( عزتالله ) ، نطاق ( باقر ) ، نطاق ( جواد ) ، نکیسا (
پرویز )
هاشمی نژاد [ بنی عزیزی ] علی اصغر
موافقان ادامهی روند مکتب ( به ترتیب الفبا ) عبارت بودند از :
ارژنگی ( آذر/ آذرمیدخت ) ، ارژنگی ( اکرم ) ، ارژنگی ( مهین / مهیندخت ) ، انقطاع ( ناصر )
تیمسار ( منوچهر )
لشگری ( علیمحمد ) ، لشگری ( عباس ) ، لشگری ( محمد )
مهرداد ( محمد )
ورجاوند ( پرویز )
چنان که گفته شد بیشینهی اندامان مکتب در میانهی سال 1330 خورشیدی در
ائتلاف با حزب نبرد ایران ، حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم را بنیان
گذاردند . نام حزب را دکتر محمدرضا عاملی تهرانی پیشنهاد کرده بود .
بنیانگذاران حزب نبرد ایران ، عبارت بودند از : داریوش فروهر ، جواد
تقیزاده و حسنعلی صارمکلالی . این سه تن پس از بیرون شدن از مکتب
پانایرانیسم در میانههای سال 1327 خورشیدی ، این حزب را بنیان نهادند .
حزب نبرد ایران در درازای سه سال تلاش تشکیلاتی ، نتوانسته بود در میان نسل
جوان ، پایگاهی به دست آورد و در حقیقت ، حزبی ناشناخته بود .
کمیتهی
عالی رهبری حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم ، عبارت بودند از آقایان :
محمد رضا عاملی تهرانی ، محسن پزشکپور ، جواد تقیزاده و حسنعلی صارم
کلالی . آقای داریوش فروهر از سوی کمیتهی عالی رهبری به عنوان دبیر مسئول
حزب برگزیده شد .
ترکیب کمیتهی عالی رهبری ( از هر طرف ، دوتن ) برای
آن بود که تصمیمها به اتفاق آرا گرفته شود و در نتیجه از تنش میان
موتلفین جلوگیری گردد .
دیدگاه دوستان مکتب در ائتلاف با حزب نبرد
ایران ، یکپارچه کردن هرچه بیشتر افراد مکتب با جذب داریوش فروهر ، جواد
تقیزاده و حسنعلی صارمکلالی بود ؛ به این امید که در صورت موفقیتآمیز
بودن ائتلاف ، دیگر جاماندگان به پیشوایی محمد مهرداد ، منوچهر تیمسار و
علیمحمد لشگری نیز به این جمع بپیوندند . این دسته از یاران مکتب ، با
توجه به این جمله از کتاب بنیاد مکتب پانایرانیسم که (5) :
« ...
سازمان آرمان خواه پانایرانیست ، از آغوش نهضت پدید آمده و در قلب آن
خواهد ماند . سازمان آرمانخواه ، پرچمدار مکتب نهضت خواهد بود ... » ،
سازمان پرچمداران پانایرانیسم را بنیاد نهادند . نشریهی ارگان این سازمان
، هفته نامهی پرچمدار بود .
اما برخلاف تصور افراد مکتب ،
پیادهنظام اندک حزب نبرد ایران ، هیچ همخوانی با رهبری این حزب یعنی
آقایان جواد تقیزاده ، داریوش فروهر و حسنعلی صارمکلالی نداشت . آنان بر
خلاف رهبران که با عضویت کوتاه مدت در مکتب پانایرانیسم ، با اصول
پانایرانیسم و اندیشهی ناسیونالیسم ایرانی تا حدودی آشنا شده بودند حتا
اندک آشنایی با اندیشهی پانایرانیسم نداشتند و به کلی با اصول
ناسیونالیسم ایرانی ، بیگانه بودند .
از این رو ، کمیتهی عالیرهبری ،
به اصرار دو تن عضو مکتب ، تصمیم گرفت که برای آشنایی این گروه با مبانی
پانایرانیسم و اندیشهی ناسیونالیسم ، کلاسهای آرمانشناسی دایر کند ؛
اما به دلیل عدم رغبت آنان ، کلاسها با شمار اندک تشکیل میگردیدند .
بدین سان خیلی زود از همان آغاز ائتلاف ، ناهمگونی میان افراد مکتب و
اندامان حزب نبرد ایران ، آشکار شد . افراد مکتب همه منظبط ، تعلیم دیده با
احاطهی کامل بر مسایل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بودند ؛ در حالی که
اندامان اندک حزب نبرد ایران ، افراد غیر منضبط ، بدون آگاهی و درک از
ناسیونالیسم ایرانی ، پانایرانیسم و اصول و مبانی تشکیلاتی بودند . به
ویژه در این میان ، وجود سیدحسن امامی برادر سیدحسین امامی قاتل شادروان
احمد کسروی ، وصلهی بسیار ناجوری بود . برخی از دوستان براین باور بودند
که وی با اطلاعات شهربانی همکاری دارد . از این رو ، دوستان مکتب از وی
دوری میجستند و حتا با وی دست نمیدادند .
دراندک زمانی ، سیدحسن
امامی و حمایت دبیر مسئول از وی ، باعث سه مورد اختلاف سخت گردید که
سرانجام به جدایی افراد مکتب و جمع دیگری که در این میان به حزب پیوسته
بودند ، انجامید . ای بسا اگر داریوش فروهر دبیرمسئول وقت حزب ، وی را از
تشکیلات میراند ، این جدایی ایجاد نمیگردید (6) .
نخستین مورد :
سیدحسن امامی از سوی دبیرمسئول به نیروداری نیروی ( حوزه ) آشنایی با حزب
برگزیده شده بود . در همان آغاز کار این نیرو ، سرور حسین خانمصدق از
پیشگامان مکتب ، چند تن را برای آشنایی به حزب آورده بود و خود نیز همراه
آنان در نشست آشنایی شرکت کرده بود .
پس از پایان این نشست ، سرور
حسین خانمصدق به دوستان گفته بود که سیدحسن امامی در پاسخ به یک تن از
شرکت کننندگان در بارهی این که چرا شما میگویید که قفقاز بخشی از ایران
است ؟ گفته بود : « میخواهیم خاکمان زیاد شود ». پخش این خبر ، باعث
نخستین جنجال در حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم گردید و سرو صدای
زیادی بر پاکرد .
دومین مورد :
هنوز سروصداها درحزب نخوابیده بود
که تظاهرات گستردهای با کرایهی چندین دستگاه اتوبوس و سواری و نصب چندین
دستگاه بلندگو بر روی اتوبوسها و سواریها ، باعث جنجال دیگرشد .
افراد مکتب با پافشاری زیاد خواستار منبع هزینهی تظاهرات شدند . پاسخ این
بود که سیدحسن امامی دوربینهای یک خبرنگار آمریکایی را که گویا میخواسته
در بازار از مناظر زشت عکسبرداری کند ، ضبط کرده است و آن ها را گرو
گذاشته است و هزینهی تظاهرات را تامین نموده است .
پخش این خبر ، باعث
تشنج سختی در حزب گردید . دوستان مکتب نه تنها این حرفها را نپذیرفتند ؛
بلکه عمل سیدحسن امامی در ضبط دوربینهای خبرنگار آمریکایی را محکوم کردند و
فشار بر کمیتهی عالی رهبری و دبیر مسئول را برای اخراج سیدحسن امامی
افزودند .
سومین مورد : تظاهرات با شکوه 21 آذر 1330 بود . برای این
تظاهرات چندین و چند دستگاه اتوبوس و سواری با بلندگو کرایه شده بودند و
از نظر هزینه با توجه به معیارهای روز تشکیلات و توان پرداخت شهریهی افراد
، بسیار پر خرج بود .
دو باره بگومگوها آغازشد و این بار گفته شد که آقای سیدحسن امامی ، آن دوربینها را ازگرو در آورده و فروخته است ؟!
این دروغ ، کاسه صبر یاران مکتب را لبریز کرد و از حضور در دفتر حزب (
میدان بهارستان ) خودداری کردند و برای رایزنی در بارهی وضع ناهنجار
موجود در دفتر هفته نامه ساسانی گرد آمدند . البته در این میان نقش پایگاه
البرز با توجه به زیادی اندامان ، بسیار قابل توجه بود .
گرچه پس از
جدایی دو گروه ، هفتهنامهی ساسانی که حکم ارگان مکتب پانایرانیسم را
داشت دیگر منتشر نمیشد ؛ اما دوستان همچنان دفتر ماهنامه را درخیابان
منوچهری ، کوی روزنامه نگاران کاشی52 ( ارباب جمشید کنونی شماره 39 ) را
نگاه داشته بودند . امتیاز هفتهنامه ساسانی از آن آقای صادق بهداد وکیل
دادگستری بود که با نهضت پانایرانیسم ، روابط تنگاتنگی داشت .
در
اجتماع یاران مکتب و برخی تازهپیوستگان ، همگان بر جدایی پای میفشردند .
در این میان ، جای اعضای کمیتهی عالی رهبری برگزیده شده از سوی دوستان
یعنی آقایان محمدرضا عاملی تهرانی و محسن پزشکپور خالی بود . به گفتهی
معروف ، آنها « رو نشان نمیدادند »( 7 ) .
پیشگامی یاران در این
مورد با مهرداد سالور و نیز مهندس هوشنگ آقبیاتی بود . دوستان به آقایان
عاملی تهرانی و پزشکپور پیام دادند که دیگر خواستار فعالیت در حزب ملت
ایران بر بنیاد پانایرانیسم نیستند و در صورتی که حاضر به همکاری با
دوستان نگردند ، بدون مشارکت آنان از حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم
جدا شده و حزب تازهای بنیان گذاری خواهند کرد . با این اتمام حجت آنان نیز
به جمعِ یاران پیوستند .
به دنبال جدایی ، روز یازدهم بهمن ماه 1330
به انگیزهی جشن سده ، نخستین همایش بزرگ حزب پانایرانیست ( حزب در حال
تاسیس ) در تالار سینما پارک (واقع در خیابان اسلامبول ) برگزارگردید .
در این آیین ، آقای حسین مکی ( سرباز فداکار وطن ) و نیز گروه زیادی از
پانایرانیستها ، هواداران پانایرانیسم و میهمانان ، حضور داشتند . در
این مراسم « بانو روحبخش » همراه با ارکستر بزرگ آقای شاپوری به دلیل
دلدادگی به نهضت پانایرانیسم ، به گونهی افتخاری هنرنمایی کردند .
سرانجام روز دهم اسفندماه 1330 کنگرهی موسسان حزب پانایرانیست بر پا
گردید و در یک نشست 9 ساعته در دفتر هفتهنامه ساسانی ، اساسنامهی حزب به
تصویب رسید ( روی نام حزب پانایرانیست ، از پیش همگان اتفاق نظر داشتند )
و اعضای کمیتهی عالی رهبری به این شرح بر گزیده شدند : محمد رضا عاملی
تهرانی ، مهندس هوشنگ آقبیاتی ، مهرداد سالور ، محسن پزشکپور و اسماعیل
فریور .
پینوشتها :
1ـ این کتاب در سال 1358 به کوشش شورای
معاونان ( دکتر عباس روحبخش ، مهندس پرویز ظفری و دکتر هوشنگ طالع ) باز
چاپ شد و سپس در تابستان 1386 از سوی انتشارات آرمانخواه وابسته به حزب
پانایرانیست ( هیات اجرایی / هاج ) به چاپ سوم رسید .
2 ـ بنیاد مکتب پانایرانیسم ـ چاپ دوم ـ ر 26
3 ـ پرویز شمستوفیقی ، دانش آموز دبیرستان البرز بود و به دلایل انضباطی
از پایگاه البرز و در نتیجه ، از حزب پانایرانیست اخراج گردید . وی پس از
اخراج از حزب پانایرانیست ، به سازمان پرچمداران پانایرانیست پیوست .
4 ـ مهدی صدیقی در سال 1331 از حزب پانایرانیست اخراج گردید و سپستر
برای مدتی با حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم همکاری داشت . در سال
1341 به پیشنهاد مهدی صدیقی ، پسوند « بر بنیاد پان ایرانیسم » از نام
حزب حذف گردید .
پس از انتشار کتاب « تاریخچه مکتب پانایرانیسم » از
همهی یاران مکتب که امکان دسترسی بهآنان بود ، در خواست کردم تا
دیدگاهها ، انتقاد ها و نیز نظرات اصلاحی خود را اعلام دارند . آقای مهدی
صدیقی در نامهی از کانادا ، این مطلب را یادآور گردیدند .
5 ـ بنیاد مکتب پان ایرانیسم ـ چاپ دوم ـ ر 26
6 ـ در نوروز سال1390 همراه تنی چند از دوستان به دیدار آقای حسین
شاهحسینی رفته بودم . سخن از هر دری بود و به سیدحسن امامی کشید . آقای
شاهحسینی گفتند : آقای ابراهیم کریم آبادی مدیر هفتهنامهی اصناف ،
سیدحسن امامی را با داریوش فروهر آشنا کرد .
7 ـ روز 30 تیر نیز جای
آنان در میان اندامان حزب ، خالی بود . در روز 28 امرداد نیز حضور نداشتند .
از پسینِ ( بعد از ظهر) روز 25 امردادماه ، آقایان دیگر در دفتر حزب حضور
نیافتند ( گواه : شمارهی مخصوص هفتهنامهی ندای پانایرانیسم ـ 27
امرداد 1332 ) .
در جریان 22 بهمن نیز آقای محسن پزشکپور به بهانهی
مراجعه به پزشک فرانسوی خود ، با آخرین پرواز پیش از بسته شدن فرودگاه
مهرآباد ، ایران را به مقصد پاریس ترک کردند .
تهران ـ آدینه ششم فروردین ماه 1394